هر دولتي كه روي كار آمد دم از خودكفايي و كاهش وابستگي به نفت زد، ولي عملا همه چيز در حد شعار باقي ماند. وقتي سرنوشتمان را به نفت گره ميزنيم درواقع همه چيزمان را در گرو بالا و پايينشدن بهاي طلاي سياه در بازارهاي جهاني قرار دادهايم. براي رهايي از وابستگي اقتصادمان به نفت ميتوانستيم در عرصه توليد، كشاورزي و پيشرفتهاي تكنولوژيك عملكرد بسيار بهتري از آنچه امروز ميبينيم داشته باشيم.
در حوزه كشاورزي كه روزگاري در آن مطرح و سرآمد بودهايم، آنقدر در مديريت آب بد عمل كردهايم كه خشكسالي بحراني جدي برايمان بهوجود آورده است. در زمينه توليد هم چرخ كارخانجات ما خوب نميچرخد. كشوري كه در توليد با بحران مواجه است و كشاورزياش آنقدر تحليل رفته كه بسياري از محصولاتي كه روزگاري ما صادركنندهاش بوديم حالا وارد ميشود، چارهاي جز اتكا به شير نفت ندارد؛ نفتي كه وقتي بهايش كاهش مييابد تأثير مستقيم روي اقتصاد كشور ما ميگذارد و معيشت مردم را با خطر مواجه ميكند.
در اين تنگناي بودجه و اخبار تلخ سوءاستفادههاي مالي كه انتشارش جامعه را نگران ميكند، وضعيت ارتزاق مردم چه سرنوشتي پيدا خواهد كرد؟ چند سال پيش كه بهاي نفت به بالاي 120دلار رسيده بود چه برنامهريزياي كرديم كه حالا كه نفت به زير 40دلار رسيده بتوانيم جلوي آسيبهاي محتمل را بگيريم؟ براي عبور از بحران و نجات كشور چارهاي جز تصحيح روشهاي مديريتيمان نداريم. يونان ورشكسته و بحرانزدهاي كه تازه عضو اتحاديه اروپا هم هست مقابل چشممان است. نبايد فكر كنيم مرگ براي همسايه است و سراغ ما نميآيد. عزم جدي و برنامه درست اگر نداشته باشيم رفع تحريمها هم نميتواند گرهي از مشكلات مردم باز كند.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما